این مرد و همسرش کاشف آبشار آنجل بودند + عکس
تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۷۱۸۶۵
آبشار آنجل، بلندترین آبشار دنیا به ارتفاع ۹۷۹ متر است که در میان جنگلهای دورافتاده پارک ملی کانایما در ایالت بولیوار در جنوب شرقی کشور ونزوئلا جای دارد.
چون این آبشار در جنگلهای انبوه قرار دارد، تا دهه ۱۹۳۰ که دولت ونزوئلا به جستجو با هواپیما نپرداخته بود، ناشناخته باقی مانده بود.
نام این آبشار برگرفتهشده از نام جیمز آنجل، کاوشگر آمریکایی است که هواپیمای خود را نزدیک این آبشار بعد از شناسایی در سال ۱۹۳۵ میلادی فرود آورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جالب است بدانید که تا قبل از قرن بیستم عنوان بلندترین آبشار جهان متعلق به آبشار تولگا با ارتفاع ۹۴۸ متر در کشور آفریقای جنوبی بود، اما با کشف آبشار آنجل عنوان بلندترین آبشار جهان به این آبشار اختصاص یافت.
اما ماجرای پیدا شدن این آبشار از آنجا شروع شد که سال ۱۹۳۵ میلادی، خلبانی آمریکایی به نام جیمی آنجل بر فراز ونزوئلا در پرواز بود، او به این منطقه رفته بود تا سنگی با ارزش را پیدا کند.
این خلبان که سوار بر هواپیمای ال ریو بود، به قصد فرود به منطقه آبشار آنجل نزدیک شد، اما به علت وجود گل و لای در منطقه هواپیمایش دیگر نتوانست بلند شود و در گل گیر کرد، او آسیب شدیدی ندید، اما در منطقهای دور افتاده با مقدار بسیار کمی غذا گرفتار شد و یازده روز با این اوضاع دوام آورد تا توانست نجات پیدا کند.
بیشتربخوانید
عجیبترین آبشار جهان که سر بالا میرود + فیلماما همین سختیها کمک کرد تا یکی از بزرگترین اکتشافات تاریخ اتفاق بیفتد و آبشار غول پیکر آنجل پیدا شود.
جالب است بدانید که تا ۳۳ سال بعد هم هواپیمای او بر فراز صخرههای آنجل باقی مانده بود تا سر انجام با هلیکوپتر بقایای آن را پایین آوردند و در سال ۱۹۳۹ میلادی آبشار آنجل در نقشه ونزوئلا ثبت شد.
هواپیمای جیمز آنجل که منجر به کشف آبشار آنجل شد حالا در فرودگاهی در ونزوئلا قرار دارد.
منبع: خبرآنلاین
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی اخبار داغمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: آبشار کشف کردن ونزوئلا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۷۱۸۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا میزد؟
عروس ارشد امام در خاطراتی از همسرش شهید آیت الله مصطفی خمینی گفته بود: آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.
به گزارش عصر ایران، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی، دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
او در خاطرهای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛ «آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند.
یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.»